فیلسوف یا متخصص؟؟
سلام
خوب همیشه این برام یه سوال بوده؟! واقعا کدوم بهتره؟ فیلسوف یا متخصص؟
همه ما میخواهیم پیشرفت کنیم. بدست آوردن علم هم از مقدمات قطعی پیشرفته اما کدوم روش بهتره؟
قدیما آدمهایی بودن که بشون میگفتن فیلسوف. برای اینکه آدم فیلسوف بشه باید همه چیو بدونه! از ریاضی گرفته تا فلسفه و پزشکی و الاهیات یعنی آدم تو همه علوم با هم رشد کنه. اما بعدا که علوم پیشرفت کرد دیگه حجم علم به حدی رسید که هر کسی فقط میتونست تو یه زمینه خاص خبره بشه.
خوب اونجوری علوم رو یاد گرفتن یه خواصی داشت و اینجوری هم یه چیزای دیگه البته بعضی وقتها هم با هم قاطی میشه!!
مثلا:
۱. از قدیم گفتند هر کتابی ارزش یه بار خوندن رو داره!
** من که فکر نمیکنم دیگه اگه کسی هم بخواهد بتونه همه کتابها رو بخونه!
۲.دو استاد دو تا رشته فنی جوری در وصف رشته خودشون و بیارزش بودن رشتههای دیگه حرف میزنن که انگار از پایه هیچ ربطی به هم ندارن!
**اما میبینیم که نیاز واقعی صنایع موجب شد رشتههای بین رشتهای هم بوجود بیاد چون دنیا یک مجموعه به هم پیوسته است
۳.وقتی نگاه میکنی به مسولین و مدیران دولتی هیچ ربطی با تخصصشون نمیبینی البته اگه تخصصی داشته باشن!
**تو این مورد شاید فیلسوفنما بودن بهتره!
۴٫خیلی از آدمهای متخصص دیدیم که خواسته یا ناخواسته از تخصصشون در راه درستی استفاده نکردن
**اولا راه درست چیه؟!! دوما درسته معمولا با هر چه تخصصیتر شدن کارشون دیدشون هم متمرکز میشه و به کلیات کاری ندارن
۵٫معمولا از بعضی ادمهای بزرگ بخصوص علمای دینی انتظار هست که همه چیزهای تخصصی هم بدونن
**!!!
واقعیت اینه که جهان هم اینقدر بزرگه که نمیشه همشو درک کرد هم اینقدر به هم پیوسته که نمیشه فقط یه تیکشو دید به نظر من آدم باید از یه چیز همه چیزو بدونه از همه چیز یه چیز!!!
نظر شما چیه؟ می خواهین فیلسوف باشین یا متخصص؟!!
توضیح سردبیر: مهمان این هفته لوتوس آفای امیرحسین عطاییان خروجی ۷۷ سمپاد هستند
دیدگاه
ارسال شده توسط: علی مدرسی | 16 نوامبر 2007 08:49
من دوست دارم متخصص فلسفه بشم!
[پاسخ]
ارسال شده توسط: محمدرضا | 16 نوامبر 2007 09:09
سلام،
قبل از هر چیز اول از همه Wow
افتخار دادید آقای عطائیان از جانب خودم میگم حداقل به عنوان یک خواننده.
به نظر من مهم اندیشیدن است. چون خواندن بدون تفکر مفت خدا نمیارزه. من که فکر کنم اگه همین منوال باشه هرروز داریم پس و پس تر میریم به جای انتخاب یک ملاک درست به نام عقلانیت و شعور، مدام از این و اون پیروی میکنیم مدام باید صبر کنیم ببینم کی به کجا رسید ما هم همون کار را بکنیم. بدون اینکه درک درستی از موقعیت، انگیزه، زندگی، هدف داشتهباشیم. چه غرب چه شرق چه گذشته چه چیزای دیگه.
البته گف با عمل کلی فرق داره! بیشتر واسه خودم گفتم.
[پاسخ]
ارسال شده توسط: مهدی امیرحیدری | 16 نوامبر 2007 10:33
خیرمقدم و سلامی گرم به مهندس عطائیان عزیزم.
چیزی که تو گفتی، در زمینه پزشکی کاملا محسوسه. سر کلاس اساتید رشتههای مختلف پزشکی که بشینی، هرکدوم معتقدن مهمترین قسمت بدن، همونیه که ایشون درس میده. حتی فراتر از این، وقتی مریض میبینن خیلیهاشون میخوان ثابت کنن بیمار همون مشکلی رو داره که ایشون متخصصش هستن!
در یه تحقیق بزرگ که چندسال پیش انجام شد، سطح دانسته پزشکان رو در زمینه های مختلف پزشکی، روی نمودار بردن.
نتیجه، این بود که پزشکان عمومی در نمودار، یه خط نسبتاً افقی داشتند، ولی پزشکان متخصص در یه قسمت، یه پیک (قله) داشتند، ولی در بقیه نقاط نمودار، در یه سطح پایین قرار میگرفتند، به طوریکه سطح زیر نمودار، برای پزشکای عمومی و متخصص تقریباً یکسان بود.
نتیجه این میشه: خطدهی کلی برای تشخیص و درمان خیلی بهتر انجام میشه اگه اول توسط یه پزشک عمومی شروع بشه و بعد به یه پزشک متخصص ارجاع بشه، تا اینکه از اول توسط پزشکای متخصص شروع بشه.
دقیقاً حرف امیرحسین عزیزم، که بهتره آدم از همهچیز یه چیزی بدونه و از یهچیز همهچیز رو. البته این کار ممکنه از دست یه نفر برنیاد. اینجور مواقع، مشورت و همفکری به کار میاد. دقیقاً داستان ارجاع بیمار از پزشک عمومی(کسیکه از همهچیز یه چیزی میدونه)، به پزشک متخصص(کسیکه از یهچیز همهچیز میدونه).
من الان از وضعیت خودم راضیم. چون سعی میکنم توی زمینه کاری خودم یه حداقلی از همهچیز رو بدونم. اگه یه روزی هم برم تخصص بگیرم، مطمئنم که میتونم از دانستههای پزشکای عمومی جوون (و البته باسواد) استفاده حسابی ببرم.
[پاسخ]
ارسال شده توسط: monire | 16 نوامبر 2007 13:02
yeki ro mishnakhtam ke migoft “az hame chi ye chiz bedoon o az ye chiz hame chiz bedoon”
shayad sakht bashe vali mishe filsoof bood o dar ye reshte motakhases!
sharmande ke pinglish neveshtam (nemishod tore digei nevesht)
[پاسخ]
ارسال شده توسط: حجت دانشجو | 16 نوامبر 2007 15:33
ابن سینا درسته که در طب کتابهای بیشتری نوشته ولی در اصل فیلسوف بوده؛ او میگه”در مباحث هیچوقت کم نمیاوردم جز اینکه با کسی بحث میکردم که فقط موضوع بحث رو کار کرده بود”
نکته:
۱- اون گفته اشاره به معنیه
۲- بعضی از تخصصها اونقدر پر استفاده هستند که در ظاهر از تخصص خارج میشن
۳- چی میشد اگه میشد از همه چی همه چیو دونست
من دوست دارم همه چیو از عمران و معماری بدونم و ایب بیش از ۵۰ تخصصه
[پاسخ]