به امید بازرس ژاور
“پاتوقتون کجاست؟” این سوال را احتمالا اگر از هر فردی بپرسید، اسم مکان یا جایی را خواهد آورد. خوب دقیقا مسئله همین است. برای این موضوع را بفهمید همین سوال را از بچههای سمپاد تهران بپرسید. “تمام کافیشاپهای تهران!”. که لریش این میشود که ما رسما آلاخون والاخون هستیم. البته این حسن را دارد که هر بار محیط جدیدی را تجربه میکنیم ولی خوب این عیب را هم دارد که بچههایی که دست و پا شکسته در پاتوقهای ماهانه شرکت میکنند دیر از محلهای جدید مطلع میشوند و تا میآیند تکون بخورند پاتوق را از دست دادهاند.
خوب شاید بپرسید که چرا جای ثابت را انتخاب نمیکنیم!؟ برای جواب باید یک فلاش بک بزنیم به پاتوق فروردین ماه یزد که نطفهی پاتوق تهران بسته میشد. توی اون جلسهی کذایی -که هزار تا سوژه داده به من که میتوان حالا حالاها حول و حوش آن نوشت- دکتر دو نفر را صدا کرد که برای محل اولین مکان برگزاری توافق کنیم. یکی از آنها بطور خاصی روی استرسها و اصطلاحهای یزدی تاکید داشت. چند باری توی پاتوقها شاره کرد که این بخاطر این است که در کودکی گویا خیلی هم فهیم بودهاست؛ به او یزدی نیآموختهاند! وی که آمار خوبی از کافیشاپهای تهران داشت؛ شروع کرد به لیست کردن مکان!هایی که میشناخت. اما ژان وارژان که عین هو که با خانم تِناردیه روبرو باشد؛ عَلَمِ مخالفت را در همان اول بلند کرد. هرچند آن شب با شیوههای شبه دموکراتیک به مصالحه رسیدیم اما بعدا فهمیدیم که ماجرا پیچیدهتر از این حرفهاست.
کودک فهیم و ژان وارژان لیدر و دو فراکسیون عمدهی اناث آبشان به این راحتیها توی یک جوب نمیرود. مشکل مخصوصا وقتی اساسیتر میشود که این را هم لحاظ کنید که فراکسیون پسرهای ۸۱ تو این موضوع عملا بیطرف است. حالا ما امید پیدا شدن بازرس ژاور و داروی برای بزرگ شدن تمام کودکان عالمیم شاید که ما هم صاحب پاتوق ثابت شویم. به نظرتون جای امیدواری هست؟
پینوشت۱: پاتوق این ماه که من نتوانستم در آن شرکت کنم حسب ابلاغیه هیئت عالیهی مدیره بچهها هیئت مدیره شعبه تهران را انتخاب کردهاند: ۱- نشاط؛ که از سابقون از سابقون سمپادی هستند. بیزینس من و آخر تسلط به اصطلاحات یزدی که یک امتیاز بزرگ است تو جمع ماست. ۲- ابوترای؛ عضو برجستهی فراکسیون پسرهای ۸۱ و سرپرست گروه کوهمان ۳- میر اعلمی؛ پر انرژیترین دختر جمع که مسئول روابط شعبهی تهران است و قرار است وبلاگ http://021.sampad.info را راهاندازی کنند. ۴- محق؛ وبلاگ نویس جمع که آمار خوبی از کافی شاپهای تهرانها دارد و ایدههای جالب ایشون میتواند برنامهها را متنوع کند. ۵- منم که در خدتم.
اعضای علیالبدل هم: ۱- مخاطبی؛ یکی دیگر از اعضای فراکسیون ۸۱ ها. استاد موسیقی هم هست. فعلا پیگیر اردوی شمال است تا ببینم چیکار میکند ۲- کاجی؛ از تینایجرهای جمع هستند که به نقد مداوم شهره است.
پینوشت۲: آقا سینا سرپرست سابق و ستون اصلی گروه کوه هم سفرش برای ادامهی تحصیل به عقب افتادهاست. رادمرد مسئولیت پذیرترین عضو گروه است که همه امیدواریم توی این شش ماه که همچنان ایران است برنامههای خوبی برای گروه تدارک ببیند.
دیدگاه
ارسال شده توسط: amir | 30 جولای 2008 19:30
یه توضیحی در مورد پاتوق و برنامتون به ایمیل من میدی
[پاسخ]
ارسال شده توسط: سعيد ركوعي | 30 جولای 2008 21:58
حمزه جان ! تو علوم سیاسی می خواندی ، نه ؟!…
[پاسخ]
ارسال شده توسط: صادق نقاشزاده یزدی | 31 جولای 2008 10:34
بهبه. بهبه!
[پاسخ]
ارسال شده توسط: حجت دانشجو | 31 جولای 2008 20:09
آقای همزه خان اگر حس کردی زورت به اناث جمع نمیرسه یه ندا بده من با هشتادویکی ها یه گفتمانی داشته باشم!!
[پاسخ]
ارسال شده توسط: حمزه غالبی | 31 جولای 2008 20:32
آقا سعید: بله علوم سیاسی می خوانم چطور؟
حجت خان: های گفتی! دستم به دامنت.
[پاسخ]
ارسال شده توسط: سعيد ركوعي | 31 جولای 2008 21:26
ماشاءالله این همه تیکه که رندانه انداختی به من هم گیر کرد ، چه رسد به دوستان…
[پاسخ]
ارسال شده توسط: davix | 1 آگوست 2008 15:31
hamze kash ye gapi ba man raje be in mozo mizadi ,badak nabood .halla man dalileshoo badan behet migam ,dar zeman feraksion 81 hamdele va man faghat nazarat goroho erae midam.
[پاسخ]
ارسال شده توسط: ژاور | 1 آگوست 2008 19:16
شرمنده که امیدتان را ناامید می کنم . من استعفا می دهم! 😉
[پاسخ]
ارسال شده توسط: كربلايي | 4 آگوست 2008 14:43
درجوامع متمدن زور نقشی ندارد .
[پاسخ]
ارسال شده توسط: صادق نقاشزاده یزدی | 6 آگوست 2008 15:12
جوامع متمدن! چه چیزا! چه حرفا! آدم شاخ در میاره!
[پاسخ]
ارسال شده توسط: كربلايي | 7 آگوست 2008 14:02
جوامع متمدن ، اجتماع کوچک سمپاد را هم شامل می شودهر چند از بستر جامعه نا متمدن برخواسته است.(خیلی محکم گفته شد)
……یعنی …..شامل نمی شود؟ (نگرانی و تزلزل درصدا)
[پاسخ]