در راستای نوستالژی و تا حدی که حافظه یاری میکنه:
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم چه باصفایی
در شهر ما نیست جز دودِ ماشین
دلم گرفته از آن و از این
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی پر میگشودم
میرفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب و هوایی
دیدگاه
ارسال شده توسط: احسان | 8 آوریل 2010 15:13
در راستای نوستالژی و تا حدی که حافظه یاری میکنه:
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم چه باصفایی
در شهر ما نیست جز دودِ ماشین
دلم گرفته از آن و از این
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی پر میگشودم
میرفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب و هوایی
ارسال شده توسط: احسان | 8 آوریل 2010 15:17
ضمنا از همون دبستان احساس میکردم این شعر در راستای “روستایی خر کنی”ه که پا نشن بیان شهر جای ما تنگ بشه!
ارسال شده توسط: مهدی امیرحیدری | 10 آوریل 2010 08:54
دمت گرم احسان.
هم برای شعر، هم برای دیدگاه با مزهت 🙂
کلی خندیدم.
ارسال شده توسط: منیره | 10 آوریل 2010 23:13
و گوگل این پدیدهی شگفت انگیز :دی
ارسال شده توسط: مهدی امیرحیدری | 11 آوریل 2010 10:22
احسان جان!
با تو بودن. تحویل بگیر 😉
ارسال شده توسط: مصطفی نظری | 12 آوریل 2010 13:38
خوش به حال شما دکتر
که می تونید این چیزها را ببینید و بهشون دقت کنید.
ارسال شده توسط: احسان | 12 آوریل 2010 16:14
بگذار به حساب جوونیش دکتر جون.
همهش چندسالشه مگه؟
ارسال شده توسط: منیره | 12 آوریل 2010 22:08
حرف حق کمی تلخه، نه؟؟
راست میگی، بچه که زدن نداره :دی
ارسال شده توسط: مهدی امیرحیدری | 13 آوریل 2010 12:38
نظر لطفته مصطفی جان.
تو که خودت استادی عزیز 🙂
ارسال شده توسط: Hadi | 27 سپتامبر 2010 16:03
))))):