خوشا به حالت، ای روستایی!

به آرامش این بچه غبطه نمی‌خورید؟

یاد یه شعر دوره دبستان افتادم:

خوشا به حالت، ای روستایی…

بچه خوش به حالت!

دیدگاه

در راستای نوستالژی و تا حدی که حافظه یاری می‌کنه:
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم چه باصفایی
در شهر ما نیست جز دودِ ماشین
دلم گرفته از آن و از این
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی پر می‌گشودم
می‌رفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب و هوایی

ضمنا از همون دبستان احساس می‌کردم این شعر در راستای “روستایی خر کنی”‌ه که پا نشن بیان شهر جای ما تنگ بشه!

دمت گرم احسان.
هم برای شعر، هم برای دیدگاه با مزه‌ت 🙂
کلی خندیدم.

و گوگل این پدیده‌ی شگفت انگیز :دی

احسان جان!
با تو بودن. تحویل بگیر 😉

خوش به حال شما دکتر
که می تونید این چیزها را ببینید و بهشون دقت کنید.

بگذار به حساب جوونی‌ش دکتر جون.
همه‌ش چندسالش‌ه مگه؟

حرف حق کمی تلخه، نه؟؟

راست میگی، بچه که زدن نداره :دی

نظر لطفته مصطفی جان.
تو که خودت استادی عزیز 🙂

))))):

ارسال دیدگاه