آزادی عقیده
اگه در جریان باشین حدود یک ماهی هست که انجمن سمپاد مشغول به کارم. تو این یه مدت که از رمضون گذشته خیلیها اومدن به انجمن سر زدن یا کار داشتن و از این عده تقریبا ۷۰% شون روزه نبودن (داشتن آبسرد کن داخل انجمن و خصوصی بودن فضا، کمی محیط رو واسه روزهخواری* محیا میکنه) یک بار یه حرکتی دیدم از دوستان … یه چیزی تو مایههای مسخره کردن دوستی که روزهدار بود و حتی وسوسه اون برای شکستن روزهش. همین باعث شد یه خورده فکرش کنم، به اینکه چرا جامعه به سمتی رفته که خیلیها دینداری رو تمسخر میکنن -البته اسم اینی که من منظورمه رو دینداری نمیشه گذاشت، منظورم همون اعتقادات و سلایق یه نفره- چرا اصلا عدهای باید به خاطر علایق و اعتقادات یک نفر اونو به سخره برگیرن؟
افرادی میشناسم که رفتارشون با آدم چادری و غیر چادری کلی تفاوت داره یعنی یه جورایی تابلو ست که این تفاوت رفتار فقط به خاطر نوع پوششونه. چرا باید نوع پوشش، نماد عقیده -دینی- باشه؟ چرا باید عقیده -دینی- مبنای رفتار باشه؟ اگه تا دیروز -و حتی الان تو نظام حکومتی و عرف- آدمای غیرمذهبی از لحاظ اعتقادی آزادی کامل نداشتن و حتی گاهی خیلی از عقاید و سلایقشون زیر سوال میرفته -مثل طرح حجاب یا حکمهای مختلف راجع به روزهخواری- چرا الان جامعه که یعنی هر روز روشنفکر تر از دیروز میشه باز همین روال رو داره طی میکنه؟ با این تفاوت که این بار آدمای باحجاب، روزهدار و یا حتی دیندار مسخره میشن. اگه کسی دنبال آزادی عقیده ست اول خودش باید به آزادی عقیده پایبند باشه. دین هم نوعی عقیده ست، به ازادی مذهبیها و غیرمذهبیها احترام بذارین.
پ.ن. آدما یا روزه میگیرن، یا روزه نمیگیرن، پس به کار بردن اصطلاح روزهخواری واسه دسته دوم اشتباهه.
** عدهای رو میشناسم که نماز نمیخونن ولی روزه میگیرن، سوال شد واسم چرا؟ نماز که خوندنش راحتتر از روزه گرفتنه، چیه که ما رو مجاب به روزه گرفتن میکنه ولی به نماز خوندن نه؟
دیدگاه
ارسال شده توسط: احسان | 30 آگوست 2010 05:17
کی گفته نماز خوندن راحتتر از روزه گرفتنه؟
در مورد اینکه جامعه داره روشنفکرتر میشه هم مخالفم.
[پاسخ]
ارسال شده توسط: صادق نقاشزاده یزدی | 30 آگوست 2010 05:48
با هر دو نکته احسان موافقم. البته به نظر میرسه یه دستهای از مردم حساستر شدهاند. دغدغههایی جدید پیدا شده اما هنوز توی وجود خیلیهامون نهادینه نشده. هنوز راحت با هزاران هزار توجیه صاف صاف دروغ میگیم و ککمون هم نمیگزه. وقتی میخوایم یه کاری کنیم نمیتونم خودمون را بزاریم جای طرف و از دیدگاه اونهم به مساله نگاه کنیم و …
در مورد این مورد که چی میشه که ابنطوری میشه باید گفت اون چیزی که عوض شده ظاهر فکر مردم هست. پایه فکری که باید مبتنی بر اصالت فرد و اخلاق و اینا باشه تغییری نکرده.
تا وقتی زیربنا عوض نشده باشه، هر چی نمای ساختمون را هم درست کنی بازم ترکهای دیوار خودشون را در کوتاه مدت نشون میدهند.
سلطنت مشروطه دیروز میشه ولایت فقیه جمهوری اسلامی امروز. خر همون خره اما پالونش عوض شده. آدمها باید عوض بشن.
باید از نو ساخت عالمی و آدمی را
[پاسخ]