دیوارنوشت
بیخودی خندیدیم که بگوییم دلی خوش داریم بیخودی حرف زدیم که بگوییم زبان هم داریم و قفس هامان را زود زود رنگ زدیم و نشستیم لب رود و به آب سنگ زدیم ما به هر دیواری آینه بخشیدیم که تصور بکنیم یک نفر با ما هست ما زمان را دیدیم خسته در ثانیه ها باز […]
» باقی این نوشته را بخوانید ...