ارسال های برچسب زده شده لوتوس

چهارشنبه 12 ژانویه 2011

آی فرزند….

وقتی با دوستانت دور هم جمع می‌شید و یه انجمنی، کانونی، تشکلی چیزی تشکیل می‌دین،‌ مثل این می‌مونه که دارین یه اثر هنری یا یه مقاله علمی یا یه اختراع، یه همچین چیزی از خودتون منتشر می‌کنید. برخورد آدم‌ها نسبت به تولیدات‌شون متفاوته. بعضی‌ها اثر هنری رو می‌فروشن. ولی بعضی‌ها مثل بچه‌شون ازش مراقبت می‌کنن. […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

پنج‌شنبه 15 آوریل 2010

اطلاع‌رسانی Pull و Push

توضیح: ضمن مباحث مربوط به اطلاع‌رسانی در مورد لوتوس کامنتی نوشتم. بعد فکر کردم شاید بد نباشه با توضیحات تکمیلی به عنوان یک پست جدا بنویسم‌ش که بقیه هم نظر بدن و اینها. اطلاع‌رسانی Pull و Push به نظرم اطلاع‌رسانی\تبلیغات رو می‌شه به دو دسته‌ی Pull و Push تقسیم کرد؛ دسته‌ی Pull اونهایی هستند که […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

دوشنبه 12 آوریل 2010

لوتوس و دیگر هیچ

واسه مراسم ۱۱ فروردین که آقای لغوی بهم گفتند که واسه غرفه‌های نمایشگاه باید بروشور تهیه بشه، ایمیلی زدم به نویسندگان لوتوس. اگه اشتباه نکنم اوایل اسفند بود و بروشور باید ۲۰ اسفند ماه آماده می‌شد. جالب بود واسم که تو این مدت هیچ احدی حتی به ایمیلم جواب نداد، فقط صادق (و البته مامان) […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

شنبه 6 فوریه 2010

مسئولیت نویسندگی

شما در برابر مطلبی که می‌نویسید مسئولید، مسئولیت نه تنها به خاطر حرفی که می‌زنید و عواقبش، بلکه به خاطر حفظ اون هم مسئول هستید. در مقابل مطلبی که به خواننده ارائه می‌کنید چه خوشش آید چه نیاید مسئولید. در مقابل اطلاعاتی که به او دادید هم مسئولید. با تو هستم نویسنده‌ی محترمی که پست […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

پنج‌شنبه 26 نوامبر 2009

تودیع و معارفه سردبیری

از وبلاگ گروهی تیرماه ۸۶ تا لوتوس آذر ماه ۸۸ ایده‌ی وبلاگ گروهی اولین بار به ذهن کی و چه‌طور خطور کرد رو نمی‌دونم. فقط یادم می‌ا‌‌‌د یکشنبه روزی بود که آقای دکتر امیرحیدری ازم خواستن تو جلسه هماهنگی یک وبلاگ گروهی شرکت کنم. بعد از ظهر سه شنبه ۱۹ تیر ۸۶ جلسه ای با […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

سه‌شنبه 10 نوامبر 2009

لوتوس بر روی هاست شخصی

مقدمه : قرار بود پست بعدی رو که مینوسم اول خودمو معرفی کنم : منیره هستم یک منتظری، خروجی ۸۴ سمپاد یزد. ریاضی دانشگاه صنعتی اصفهان میخوندم ولی ولش کردم. به عکاسی علاقه دارم.  یه آبجی سمپادی سمپادی دارم. البته بابا و داداشی‌ها و عامو  و خاله هم هستند :دی اطلاعات دیگه که لازم نیست؟ […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

چهارشنبه 9 جولای 2008

آنچه خواهیم گفت

قرار بود توی یاداشت قبلی از چگونگی راه افتادن سمپاد تهران بگویم که بحث به جایی دیگری رفت. اما از آنجا که چاشته‌خور، از میراث‌خور هم بدتر است، باز هم می‌خواهم مُختان را برای یک درد و دل دیگر بکار بگیرم. نوشته‌های این وبلاگ را که مرور کردم، متوجه شدم بیشتر بچه‌ها حول و هوش […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

چهارشنبه 2 جولای 2008

سمپاد تهران

آقا قبل از اینکه توضیح بدهم قصه این سمپاد تهران چیست؛ اول بگذارید قصه لوتوس‌نویس شدنم را بگویم. ماجرا از این قرار بود که بنظرم اومد که از پاتوق تهران -مخصوصا برای کسایی که فرصت کافی ندارند یا بنظرشون پاتوق، آنهم در تهران که باید هِلِک و هِلِک از یک گوشه‌ی تهران، وسط کلی دود […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...