نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید چه بی‌نشاط بهاری که بی رخ تو رسید نشان داغ دل ماست لاله‌ای که شکفت به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید بیا که خاک رهت لاله‌زار خواهد شد ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید

سلام. اِ! این تویی؟ چقدر بزرگ شدی! چاق شدی! عوض شدی! اصصن نشناختمت!! چه خبر؟ پارسالا دوست، امسال هیچی!.. واقعن امسال دیگه هیچی؟ باورم نمی‌شد، ولی گویا داره باورم میشه 🙁

سلام. دیدی؟ این دفعه به جای یک سال، دوسال گذشت!… دیدی؟ دیدی نتونستم برات بنویسم؟ می بینی؟ می بینی نمی تونم برات ننویسم؟! می بینی؟ می بینی چه روزگاری شده؟ دیگه آدم به خودش هم اعتماد نداره. خب تعریف کن ببینم. از خودت بگو. خوبی؟ راستی! تا حالا دلت برای کسی تنگ شده؟ چی؟ دلتنگی […]